معنی پایتخت اتیوپی
حل جدول
ادیسابابا
آدیسآبابا
آدیس آبابا
پایتخت کشور اتیوپی
آدیس آبابا
پایخت اتیوپی
آدیسآبابا
نخستوزیر اتیوپی
آبی احمد
مرکز اتیوپی
آدیس آبابا
پول اتیوپی
بیر
پایتخت
تختگاه
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
پایتخت. [ت َ] (اِ مرکب) پاتخت. شهری که پادشاه در آن سکونت دارد و بعربی دارالسلطنه گویند. (غیاث اللغات). قُطب. حاکم نشین. کرسی. کرسی مملکتی.دارالملک. پادشائی. حضرت. واسطه. قاعده (تبریز قاعده آذربیجان است). قاعده ٔ ملک. عاصمه. قصبه. مستقر. مقر. مستقر ملک. نشست. نشست گاه. تختگاه. ام البلاد. سریر. سریرگاه. دارالاماره. دارالمملکه. دار مملکت: ثم عبدالعزیزبن موسی بن نصیر و سریره اشبیله. ثم ایوب بن حبیب اللحمی و سریره قرطبه. (نفخ الطیب ج 1 ص 140).
فرهنگ معین
(تَ) (اِمر.) شهری که محل مقر حکومت باشد.
فارسی به عربی
راسمال
معادل ابجد
1842